سادهترین راه برای وارد شدن به یک بازار خارجی صادرات است. از آنجایی که صادرات موجب افزایش تولید داخلی و سطح اشتغال میشود و به تعادل تراز پرداختهای کشور کمک میکند دولتها معمولاً طرفدار راهبرد صادرات هستند. به همین جهت، صادرکنندگان غالباً مورد حمایت دولتها قرار میگیرند.
در این مقاله ما با معرفی انواع صادرات شروع کرده به شما میگوییم که برای شروع فعالیتهای صادراتی چه باید کرد و چه روشهایی برای صادرات کلا وجود دارد.
موقعی صورت میگیرد که یک شرکت، هرچند وقت یکبار به طور انفعالی، به دلیل داشتن کالاهای مازاد بر مصرف داخلی، آنها را به خریداران یک کشور خارجی میفروشند.
موقعی صورت میگیرد که یک شرکت، تصمیم جدی میگیرد که کالاهایش را به یک کشور موردنظر صادر نماید.
در هر دو حالت، شرکت همه کالاها را در کشور خودش تولید مینماید. در این نوع صادرات ممکن است که شرکتی کالاهایش را برای بازار موردنظر تغییر داده و یا به همان شکلی که در داخل کشور مصرف میشود، صادر نماید. در صادرات به نیاز است که کمترین تغییر در خطوط تولیدی و نوع و مقدار سرمایهگذاری و با اهداف شرکت صورت بگیرد.
یک شرکت میتواند کالاهایش را از دو طریق صادر نماید. صادرات ممکن است از طریق واسطههای بازاریابی بینالمللی و یا توسط خود شرکت انجام گیرد. در ادامه روشهای مرسوم صادرات را میآوری
صادرات غیرمستقیم بیشتر در میان شرکتهایی که تازه به فکر صادرات افتادهاند، متداول میباشد. این نوع صادرات اولاً، به سرمایه کمتری نیازمند است؛ در چنین حالتی، شرکت اجباری به استخدام و آموزش فروشندگان و با انجام قراردادهای مختلف در خارج از کشور ندارد. ثانیاً در صادرات غیرمستقیم، ریسک کمتری متوجه صادرکنندگان میباشد.
در اینجا واسطههای بازاریابی بینالمللی، دانش و خدمات خود را به نفع مطلوب بکار گرفته و صادرکننده معمولاً اشتباهات کمتری خواهد داشت.
فروشندگانی که از طرف خریداران خارجی تشویق به صادرات میشوند، معمولاً صادرات مستقیم را انتخاب میکنند. علاوهبرآن فروشندگانی که صادرات آنها آنقدر افزایشیافته است که میتوانند هزینههای اداره سازمان صادراتی را خود به عهده بگیرند، نیز از این روش استفاده میکنند.
در این روش، اگرچه سرمایهگذاری و ریسک بیشتر بهمراتب بیشتر است، اما امکان سود آن نیز قابل توجه است.
برای اینکه بفهمیم برای صادرات کالا باید چه کرد؟ باید دید سیاست شما برای شروع صادراتر کالا چیست و از چه روشی برای صادرات استفاده خواهید کرد؟
۱ – ایجاد بخش صادراتی در داخل کشور
یک مدیر فروش متخصص در امر صادرات با چند دستیار، کار صادرات را انجام داده و کمکهای لازم را در موقع لزوم به بازار صادراتی عرضه میکند. این قسمت صادرات ممکن است آنقدر پیشرفت کند که بهعنوان یک شعبه فروش، برای صادرات شناخته شده و کلیه فعالیتهای صادراتی را انجام دهد و احتمالاً مرکز عمدهای برای کسب درآمد شرکت باشد.
۲- تأسیس دفتر فروش یا شعبه از شرکت در خارج کشور
یک دفتر فروش خارجی به تولیدکننده امکان میدهد که در بازار خارجی حضور بیشتری داشته باشد و برنامههایش را بهتر کنترل کند. دفتر فروش، مسئولیت فروش و توزیع را برعهده گرفته و ممکن است فعالیت مربوط باعرضهکننده خدمات به مصرفکنندگان انجاموظیفه میکند.
۳– داشتن نمایندگان فروش سیار برای کشورهای خارجی
شرکت میتواند، نمایندگان خود را از داخل کشور در زمانهای خاصی برای فعالیت بازرگانی به خارج از کشور بفرستند.
۴- داشتن نماینده، یا توزیعکننده در خارج از کشور
نماینده یا توزیعکننده خارجی، کالاها را خریده و مالک آن میباشد. آنها این کالاها را به نمایندگی از طرف شرکت در کشور موردنظرشان به فروش میرسانند. این نمایندگان ممکن است از حقوق نمایندگی انحصاری شرکت برخوردار بوده و یا اینکه فقط یک نماینده کلی باشند.
تولید ناخالص ملی
معنای این واژه عبارت است از مجموع ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک سال مشخص با استفاده از عوامل تولیدی که متعلق به شهروندان یک کشور میباشد. منظور از کالاها و خدمات نهایی نیز آن دسته از کالاها یا خدماتی است که به مصرفکننده نهایی فروخته میشود یا به هر طریق دیگر دست او میرسد.
محاسبه کالاها و خدمات نهایی در ارزیابی تولید ناخالص ملی بهمنظور پرهیز از دو بار محاسبه شدن برخی کالاها یا خدمات در کل تولید ناخالص ملی است. بهعنوانمثال ارزش فولادی که به شرکت خودروسازی فروخته میشود به طور جداگانه در مجموع تولید ناخالص ملی محاسبه نمیشود. چراکه ارزش آن هنگام فروش خودرو در قیمت نهایی آن محاسبه میشود.
واژه تولیدناخالصملی هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ علمی با واژه تولید ناخالص داخلی ارتباط نزدیک دارد. البته این دو واژه با یکدیگر تفاوتهایی دارند. اختلاف آنها از آنجا ناشی میشود که در هر زمان تعدادی از شرکتهایی کوپر مالکیت خارجیهاست، در داخل یک کشور به تولید کالا و خدمات مشغولاند. در مقابل شرکتهایی که در مالکیت اتباع آن کشور هستند و یا شهروندان آن کشور در سایر کشورها به تولید کالا و خدمات میپردازند.
برایناساس تولید ناخالص ملی عبارت است، از ارزش پولی مجموع کالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل یک کشور در یک سال مشخص (تولید ناخالص داخلی) منهای ارزش پولی کالا و خدمات تولید شده در داخل، توسط خارجیها، بهاضافه ارزش پولی کالا و خدمات تولید شده توسط شهروندان آن کشور در سایر کشورهای خارجی.
بنابراین، اگر شهروندان یک کشور از سرمایهگذاری خود در خارج درآمد بیشتری از آنچه خارجیها از سرمایهگذارهای خود در آن کشور به دست میآورند کسب کنند، تولید ناخالص ملی آنها بیشتر از تولید ناخالص داخلی خواهد بود.
صادرات غیرنفتی تغییرات همسویی با تغییرات تولید ناخالص داخلی کشور دارد. بدین معنی که رشد اقتصادی در هر دوره میتواند با افزایش توانمندیها و امکانات اقتصادی کشور زمینه افزایش صادرات غیرنفتی را فراهم کند.
در طول تاریخ اغلب قیمتها از طریق خریداران و فروشندگان از پس از چانهزنی و گفتگو با همدیگر تعیین میشده است. رسم براین بود که فروشندگان قیمتی بالاتر از حد انتظار خود پیشنهاد دهند و خریداران هم قیمتی پیشنهاد کنند که پائینتر از قیمتی باشد که انتظار پرداخت آن را دارند.
در نهایت امر قیمتی که مورد توافق و قبول طرفین قرار گیرد، قیمتی بوده است که در اثر چانهزنی و گفتگو به دست میآمده است. از دیرباز، قیمت عامل اصلی مؤثر بر انتخاب خریدار به شمار میرفته است. این امر هنوز هم در کشورهای فقیر، میان گروههای کمدرآمد و در مورد بعضی از کالاهای خاص مصداق است.
اگرچه در دهههای اخیر عامل غیر قیمتی در رفتار خریدار اهمیت بیشتری پیدا کردهاند، بااینوجود همچنان بهعنوان یکی از مهمترین ارکان تعیینکننده سهم بازار و سودآوری شرکت باقیمانده است.
یکی از اصول مهم و سیاست بازاریابی و صادرات، قیمتگذاری است که میتواند تمام سعی و کوشش بازاریابی را تحتالشعاع قرار دهد.
درهر کشوری سه عامل مرزهای قیمت محصولات را تعیین میکند.
توسعه تجارت بینالمللی باعث کاهش قیمتها میشود. در حقیقت، یکی از دلایلی که به نفع تجارت بینالملل است اثر مساعد رقابت بینالمللی بر روی سطوح قیمتهای ملی و کاهش نرخ تورم در داخل کشورهاست. اهمیت قیمتگذاری صادراتی معمولاً بهخاطر پیچیدگی تأثیر عوامل غیرقابلکنترل و وابسته (رعایت قوانین و مقررات مختلف، بازار، طبقه مردم، موقعیت جغرافیایی، هزینهها، حقوق و عوارض گمرکی)، نادیده گرفته میشود.
کالایی با کیفیت خوب و بازارپسند انتخاب میشود و با یک قیمتگذاری بالا به هدف دستیابی به سود زیاد آماده صادرات میشود، ولی هیچکس در خارج، تمایل به خرید نشان نمیدهد. صادرکننده نتیجهگیری میکند که کالا مناسب نیست. تصمیم به خروج از بازار میگیرد، درحالیکه دلیل شکست تنها بهخاطر سیاست قیمتگذاری غلط میباشد که صادرکننده معمولاً قادر به درک این حقیقت نمیباشد.
بعضی از صادرکنندگان کشورهای درحالتوسعه، بر این باورند که با قیمتگذاری پائین میتوانند به بازار جدید دستیابی داشته باشند، این سیاست هیچ تضمینی برای بهدستآوردن فروش بالا نمیباشد، چون در ذهن خریدار قیمت با کیفیت مقایسه میشود و اینطور توجیه میشود که قیمت پائین دلیل نامرغوب بودن کالاست و یک تصویر غلط از کالا از تولیدکننده و کارخانه مربوط در ذهن آنها نقش میبندد.
برداشت دیگر از سیاست قیمتگذاری صادرات، استفاده از قیمت فروش داخلی با اضافهکردن حق بیمه و هزینههای حمل است. قبل از تصمیمگیری در مورد قیمتگذاری صادرات، صادرکننده باید عواملی که فقط در قیمتگذاری داخلی تأثیر دارند، شناسایی کند.
برای انتخاب سیاست قیمتگذاری محصولات صادراتی یک شرکت باید عوامل مختلفی را در نظر داشته باشد.
بهطورکلی قیمت یکی از عوامل مؤثر بر صادرات است و در سالیان اخیر، قیمت تضمینی بهعنوان قیمت کف گران بازار در تعیین قیمت عمدهفروشی محصول بر قیمت خرید صادرکننده تأثیر داشته و عاملی مؤثر بر میزان صادرات برخی محصولات بوده است.
اثر این عامل با وجود با عدم سایر عوامل مانند شرایط بازارهای هدف، قیمت جهانی محصول، کیفیت محصول تولیدی نحوه بسته بندگی و بازار رسانی تقویت یا تضعیف شده است.
قیمتگذاری صادراتی به توجه دقیق و متمایزی نیاز دارد، چون محاسبه آن از تعیین قیمت فروش داخلی متفاوت است و همچنین فرمول هزینه بهعلاوه سود برابر است با قیمت فروش، نمیتواند الگوی کلی برای قیمتگذاری باشد. شایانذکر است که تابهحال، هیچ کامپیوتری قادر به ارائه مدلی استاندارد و نمونه برای محاسبه قیمت بازارها نگردیده است.
قیمتگذاری مهمتر از اضافه و کسر کردن اعداد است و در ضمن، بر اساس حدس و گمان نیز ممکن نیست. قیمتگذاری بر اساس موقعیت بازار و محل استقرار آن بنیان گذارده میشود. تجربه نشان داده است که قیمت یک کالای مشخص در بازارها و ملل مختلف، بهخاطر قدرت خرید و ثبات پولی و ارزی مختلفی که دارد و یکی نیست.